مامان بابا

ساخت وبلاگ

 

در خانه بازی باز هم
من مادر بابا شدم
در چادر مادر بزرگ
مثل خودش زیبا شدم

خرس خودم را می دهم
بابا کمی بازی کند
می خندد او ، تا که مرا
با خنده اش راضی کند

آش خیالی می پزم
با سبزی و ماش و نخود
بابا که خورد آهسته گفت :
به به عجب خوشمزه شد !

دست خودش را او کشید
آهسته بر موی سرم
این بار هم گفت او به من
هستی شبیه مادرم !

♥♥♥ رز30یاه ♥♥♥...
ما را در سایت ♥♥♥ رز30یاه ♥♥♥ دنبال می کنید

برچسب : اشعار کودکانه,شعر کودکانه, نویسنده : پوریا pouryametal بازدید : 1189 تاريخ : دوشنبه 1 دی 1393 ساعت: 20:58